کد مطلب:315550 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:193

سقایت عباس
هنگامی كه حضرت ابوالفضل، تشنگی كشنده ی اهل بیت و اطفال برادرش را دید، از درد و خشم آتش گرفت پس آن شخصیت والا بر آن شد تا برای به



[ صفحه 178]



دست آوردن آب، به زور متوسل گردد. سی سوار و بیست پیاده همراه این شهامت مجسم به راه افتادند. با خود بیست مشك آب برداشتند و راه «شریعه ی فرات» را پیش گرفتند. «نافع بن هلال مرادی» كه از اصحاب بزرگ حضرت امام حسین بود، پیشاپیش آنان می تاخت. عمرو بن حجاج زبیدی كه از جنایتكاران جنگ كربلا و مسؤول نگهبانی از فرات بود، راه را بر نافع گرفت و از او پرسید:

- به چه كار آمده ای؟

- آمده ایم آبی را كه ما را از آن بازداشته ای بنوشیم.

- بنوش، گوارایت.

- آیا من بنوشم ولی حسین و دیگر اصحابش كه می بینی تشنه باشند؟!

- برای آنان نمی شود آب برد، ما را اینجا گذاشته اند تا آنان را از آب منع كنیم.

اصحاب قهرمان امام، توجهی به او نكردند، سخنان او را به مسخره گرفتند و برای برداشتن آب به سمت فرات رفتند.

«عمرو بن حجاج» با جماعتی از سپاهیانش بر آنان تاختند، لیكن قهرمان كربلا ابوالفضل و نافع، حمله ی آنان را دفع كردند و مشكها را پر نموده و به فرماندهی ابوالفضل، به مكان خود بازگشتند. در این درگیری، از هیچ طرف، كسی كشته نشد.

ابوالفضل، تشنگان اهل بیت را آب نوشاند و آنان را از تشنگی نجات داد. از آن روز، حضرت ملقب به «سقا» شد، كه از مشهورترین و محبوبترین القاب حضرت است و مردم ایشان را بیشتر با این لقب می شناسند. [1] .



[ صفحه 179]




[1] انساب الاشراف، ج 1، ق 1.